سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد
نویسندگان
لینک دوستان

 از باب ضرورت بر آن شدیم تا مطلبی به شما دلسوزان، فرهیختگان ، خوانندگان صفحات کذایی اینترنتی و ....... در رابطه با انتخابات مجلس نهم که بحث داغ هر مجلس و خصوصا رسانه های اینترنتی گشته عرضه کنیم ، تا این باب گشوده شده در دنیای مجازی ، عزیزانی را نرنجاند و تا این زخم عمیق نگشته ، باید دوایی برای آن یافت ، مرهمی بر این زخمهای کهنه گذاشت تا خاطر دوستان بیشتر مکدر نگردد ، چون آشفته بازاری می بینیم که هر کسی تکاپو می کند از روی دیوار دوست و همسایه به هر وسیله ای بالا رود در حالی که تا انتخابات مجلس نهم وقت فراوان است.

    عزیزان این فرصت برای بیان عقاید ، افکار یا در هر صورت نقد مسایل مختلف را باید قدردان بود ولی خوب می دانیم در دنیای مجازی اینترنت؛ توهین، تخریب و بدگویی با الفاظ غیر اخلاقی در شان  نیست لطفا رعایت کنید که تاوان آن بیش از منفعتش می باشد.

     کسی را مقصر نمی دانیم چون وقتی فردی مبتدی برای اولین بار وارد میدان بازی فوتبال می شود توپ را بی هدف به هر سمت شوت می کند تا شاید گل شود و برای معدود کسانی که فکر می کنند مجلس مرکز تسویه حساب مذهبی ، قومی ، نژادی و شخصی است یا نماینده همه کاره این مملکت می باشد در جهل اند، قانون برای مجلس و نماینده حریم مشخص کرده است و با رفتن یا نرفتن فلان شخص چنان اتفاق بزرگی نمی افتد که از یک طرف برای حمایت از کسی به وصف بی نهایت روآوریم و در مقابل برای شخص جبهه مخالف کمبودها و نارسایی ها را بر ساز وکرنا کنیم تا گوش همه آزرده گردد .

     افراد زیادی از محتوی مطالب ارائه شده در سایتها سوء استفاده نموده و مطمئنا تحت تاثیر جو موقتی فضای انتخابات قرار می گیرند و گاه ناخواسته به هر دری می زنند تا نیتی برآورده شود و به راه ناثوابی می نویسند تا لکه ای به کسی بچسبانند و نمی دانند که عاقبت باید لکه ای را پذیرا باشند و جای سوال است که این نویسندگان در واقع دلسوزان این مردمند؟ یا افراد کم خردی که فرصت بروز در صفحه وب را پیدا کرده اند و برای آنها هیچ مقصدی به جز تخریب دیگران وجود ندارد یا از جوانان نو رسیده به این عرصه هستند که آداب سخن و نشر را یاد نگرفته اند یا به عمد اهدافی را از سر مرض دنبال می کنند.

     دوستان: منطق ، عقل و درایت هنری است که ما به آن نیاز مبرم داریم . نباید همه چیز را بر سر خود و اطرافیان خراب کنیم تا خانه ای برای دیگران بسازیم . سالها در کنار هم زندگی کرده ایم و از یکدیگر جدا نیستیم که برای رسیدن به منزلی در آن سمت آبادی ، مجبور به عبور از دیوار و حیاط همه شهروندان بدون کسب اجازه شویم ، هر چیزی را غیر واقعی جلوه دهیم و با قیمت تخریب حرمت و حیثیت خود بر شخصیت و آبروی دوستانمان بتازیم تا دشمنان را شاد کنیم.

   اگر یکدیگر را نقد می کنیم اشکالی ندارد اما در چارچوبی که حرمت یکدیگر را حفظ کنیم و با آبروی دوستان بازی نکنیم چون به استناد  باورهای دینی ما جز گناهان نابخشودنی است.

    جوانمردی بزرگان این خطه را نباید فراموش کرد ، مردانی که الفاظی چون ادب ، غیرت ، شجاعت، گذشت، همدردی ، همدلی و مهمان نوازی زیبنده وجود شان بوده است ، من و شما کسی جز فرزندان آن رفتگان نیستیم ، سر یکدیگر بیشتر نشکنیم چون سر ما از گذشته زخم فراون دارد ، این انتخابات مجلس مدینه فاضله ای نیست که همه نیات را برآورده می کند ، قدری تامل کنیم که با این رفتارها به چه بیراهه ای داریم می رویم.

   با قلم می توان هر چه آفرید اما این قلم وقتی دست بچه ای می افتد بی هدف روی کاغذ و دیوار و .... خط خطی می کند ، مبادا چون کودکی بر هر جا خط و نشانی بکشیم که گاها برای پاک کردنش باید هزینه ای پرداخت کنیم و شاید این آفت قلم من و شما جامعه ای را تباه کند و اگر عقل سلیم در آن قلم باشد جامعه ای را نجات دهد.

    از مغزها نیز خیلی چیزها تراوش می کند اما زاییده مغز را همه جا نمی نویسند و همه جا نمی گویند برای اینکه عقل ضعیف ، آفت دارد و هر آفتی عده ای را دچار زیان می کند.

    رسیدن یا نرسیدن به یک کرسی مجلس این همه جنجال و هیاهو نمی خواهد، نطفه پس از 9 ماه اگر بلایای زمان و مکان اجازه دادند به سلامتی به نام نوزاد پا به عرصه گیتی خواهد گذاشت ، چی شده تا نطفه ای شکل نگرفته برایش عده ای نام گذاشته اند و عده ای دیگر برایش نقل و شیرینی داده اند و عده ای عزادارند و عده ای دیگر مشغول دهل و ساز. این نوزاد در شکم مادر هم نیازهای چون آرامش روانی دارد در غیر این منتظر سقط آن باشیم.

   بعضی ها تاریخ را ورق می زنند و از کرده و نکرده رفتگان می گویند ، خدا رحمت کند همه رفتگان را ، عده ای این جامعه را ابتر می پندارند و شاید فکر می کنند که این مادران شیردل دیگر فرزاندانی نمی زایند که فقط انگشت روی کهنه ها گذاشته اند ، به امید آنکه بار دیگر بادی موسمی وزیدن گیرد و جان مهره ای سوخته را بدمد. دلیل این استقامت برای نجات و تصاحب مجدد کرسی به گل نشسته چیست؟ از بس عده ای هزینه کرده اند و می کنند که بقیه باورشان شده  آنجا (مجلس) خبری است ، مهره آزموده را آزمودن خطاست.

    طبقه بندی آحاد جامعه شبیه به عصر کهنه در نوشتارهای بعضی از دوستان پیداست ، دیگر از فلانی ، بالا و پایین ، رئیس و مرئوس ، سردار و امیر و .....  سخن گفتن بعید است چون این صفحه که می بینی و حال داری می خوانی همه مرزها را شکسته است ،  چه بر سرمان آمده که خوبی ها و بدی ها یک ملت بزرگ را در نوشتار این سایتها و وبلاگهای بی هویت و بی نشان می بینیم و درون آنها میدان تاخت و تاز مجازی ساخته ایم و بغض های انباشته ، حسادتهای بی مرز ، کینه های جاهلانه و اهداف مغرضانه را به اشکال مختلف بر سر سفره پهن و اتهام های کذایی نثار یکدیگر می کنیم و شبیه به جنگ زرگران قدیم ، جمعی را به باد تمسخر گرفته ایم تا عده ای را سرگرم کنیم ، چون نمی دانیم با جوان 15 ساله ای داریم گپ می زنیم یا با پیر عقل از دست داده ای یا در حقیقت با انسانهایی متمدن و با فرهنگ.

    فلان و فلان گفتن و غول ساختن و بر زمین زدن و بلند کردن و ...... تا کی ؟ این خانه مجازی میدان تاخت و تاز افراد کم علم گشته است، چاره چیست؟ بی شک این وکیلان من و شما در گذشته دور کسی نبودند، ولی دانسته و ندانسته به ایشان اعتماد کردیم و از باب تعصب غولهایی ساختیم که برای شکستن آنها با قلم تلخ به میدان آمده ایم ، چی شده که خیلی از گناه های خودمان را بر گردن آنها می اندازیم اگر نردبانی برای بالا رفتن آْنها بوده ایم ، انصافا دیگر به حرمت این دوستان نباید جفا روا داریم اگر من و تو نیز به آنجا رفته بودیم، حالا عاقبتی بهتر از آنها نداشتیم و این قلم های کج ما را هم نیز بر باد تهمت می گرفت.

    رسم مسلمانی این نیست ، من و شما را بزرگانی است که پیروی از آن ها واجب، از تجزیه و تفکیک مناطق در حوزه مجلس گفتن ، نقد منصفانه نکردن ، جمعی از یک حوزه جغرافیایی را متهم کردن ، به حامیان یک فرد توهین نمودن و برای رسیدن به نیات شوم و به بهانه دفاع از حقوق مردم در هر جلسه رسمی و غیر رسمی با هر لحنی سخن گفتن، شایسته امثال من و شما نیست ، نباید این اصالت را فدای یک صندلی ناقابل کنیم.

  

    چرا ؟ چی ؟ کجا ؟ کی؟ و ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ می خواهیم همه گذشته را پاک کنیم و قومی را برای یک صندلی چون سگان گرسنه بر مرداری بشورانیم و چون سگان هیچان ، زهی بر وطن و دار و ندارش. صد بار شکر که شکل قرص نان در خاطره مان مانده است و برای تصاحب عکس نان در روی خاک یکدیگر را ندریم ، بلکه در زمینهای ای ماتم زده خودمان دمی بیاساییم و از آب مشک تغاری بنوشیم اما دریغ که ......

  

  


[ دوشنبه 90/5/17 ] [ 4:0 عصر ] [ خادم کوچک ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : خادم کوچک[76]
نویسندگان وبلاگ :
خادم یک[0]

امکانات وب