سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد
نویسندگان
لینک دوستان

"الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا

 عید غدیر را که در روایات اسلامی به عید الاکبر (بزرگترین عید) تعبیر شده است، می‌توان به بزرگترین عید تمام ادیان الهی تعبیر کرد، چرا که حاصل زحمات تمام فرستادگان الهی، در این روز به نتیجه رسیده است.

آنگاه که نوح نبی (علیه السلام) بر مردم نازل شد، دین خود را به آنها عرضه داشت و فرمود: "خداوند شما را به این دین فرا خوانده است؛ اما بدانید که بعد از من پیامبری خواهد آمد که آیین او کاملتر است، پس به او بگروید و آگاه باشید که کاملترین دین، نزد آخرین فرستاده خداست." همین طور ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم السلام) آمدند و به تدریج، دین خدا را کامل نمودند و وعده به کاملترین دین، یعنی دین آخرین رسول الهی، دادند.

حال اسلام بر مردم نازل شده است و دین به آخرین مرحله کمال رسیده و حاصل تلاش تمامی پیامبران الهی در اسلام متجلی شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول 23 سال با زحمت و تلاش فراوان، آن را به بار نشانده و برابری و برادری را در بین تمام مسلمین جاری نموده است. او اینک برای زیارت خانه معبود رهسپار می‌شود و مسلمین را از هر رنگ و نژاد، برای حجة الوداع که آخرین حج اوست، فرا می‌خواند.

مردم، دوشادوش حضرت، حج بجا‌می‌آورند و آخرین صحبتهای ایشان را از زبانشان می‌شنوند. در راه بازگشت جبرئیل بر حضرت نازل می‌شود: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک" پیامبر که به نفاق عده‌ای از همراهان خود از طریق وحی الهی آگاه بود، از برخورد آنان بیمناک شد.

در این هنگام جبرئیل امین برای دومین بار نازل شد: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک" رحمة للعالمین (صلی الله علیه و آله و سلم) هراسناک از دلهای مریض و ایمانهای سست تازه مسلمانان، راه تازه‌ای می‌جست که جبرئیل برای سومین بار نازل شد: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس"

این چه پیامی است که اگر به مردم ابلاغ نشود، رسالت به انجام نرسیده است؟

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که هم دارای مقام نبوت و هم دارای مقام رسالت می‌باشد، در این آیه با عبارت "یا ایها الرسول" مورد خطاب قرار گرفته‌اند که بیان گر آن است که در اینجا مقام رسالت آن بزرگوار مورد نظر است. از طرفی "فما بلغت رسالته" نشانگر آن است که انجام ندادن این عمل و نرساندن این پیام از طرف خداوند، سبب عدم انجام وظیفه رسالت آن حضرت می‌شود.

در ادامه آیه، خداوند به قلب نورانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اطمینان می‌دهد و می‌فرماید: "و الله یعصمک من الناس" خداوند تو را از آسیب مردم حفظ می‌کند. مراد از آسیب مردم، آسیب جسمی، مالی و... نیست؛ چرا که پیامبر هیچ گاه در میادین جنگ هراسی به دل راه نمی‌داد و زندگانی آن حضرت، سراسر گواه این مطلب است که در تمامی جنگها، رسول اکرم حتی یک قدم هم به عقب بر نداشت. حتی در جنگ احد بعد از این که به ظاهر، مسلمانان شکست خوردند و سپاه اسلام از هم گسست، آن حضرت همچنان در برابر مشرکین می‌جنگید. به علاوه خداوند نه تنها رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بلکه تمامی رسولان خود را این گونه توصیف می‌نماید: "الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله، کسانی که رسالت خداوند را ابلاغ می‌نمایند و از او می‌ترسند و از هیچ کس غیر او نمی‌هراسند."پس هراس آن حضرت به خاطر آسیب دیدن اصل دین، توسط مردم و به خاطر جهل آنان بود و این، بشارت خداوند برای غلبه بر جهل مردم بود؛ همانگونه که به موسی (علیه السلام) نیز فرمود: "لا تخف انک انت الاعلی"(

پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موضع غدیر توقف می‌کنند. آنان که جلوتر رفته بودند را فرا می‌خوانند و صبر می‌کنند تا افرادی که هنوز نیامده‌اند به آنان ملحق شوند. پس به بالای بلندی می‌روند و خطبه‌ای ایراد می‌کنند:

"خدای را سپاس می‌گویم و بر بندگی خود و پروردگاری او اقرار می‌کنم. جبرئیل تا کنون سه بار بر من نازل شده است و از جانب پروردگار مرا امر نموده که در این زمین بر پای بایستم و رسالت او را به پایان برم. آیا من ولی شما بر شما نیستم؟" همگان پاسخ دادند:"آری." و حضرت ادامه داد: "آیا من پیامبر و رهبر شما نیستم؟" و باز همه سر به تعظیم خم می‌کنند. آنگاه حضرت دست علی بن ابیطالب (علیه السلام) را گرفته و بلند می‌کند و می‌فرماید: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه، هرکه من ولی و سرپرست اویم، پس علی سرپرست و ولی اوست."

سپس مردم در محل خیمه‌ای که به امر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، برپاگشته بود؛ بر علی (علیه السلام) وارد شدند و به ایشان تهنیت گفتند و آن حضرت را امیر المؤمنین خطاب نمودند؛ که مورخین عده آنان را تا 120,000 نفر ذکر کرده‌اند.

در آن هنگام این آیه نازل شد: "الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا، امروز کافران از دین شما مأیوس شدند؛ پس، از آنان نترسید و از من بهراسید. امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خویش را بر شما تمام، و برای شما به اسلام به عنوان دین راضی شدم (راضی شدم که اسلام دین شما باشد)."(

در قرآن کریم واژه "الیوم و یومئذ" بیشتر برای معاد به کار برده می‌شود؛ ولی در این آیه در باره ظهور امامت به کار رفته است. از آن جایی که قرآن مطالب مهم را با لفظ "الا و الیوم" آغاز می‌کند، معلوم می‌شود که خبر بسیار مهمی در این آیه وجود دارد که دوبار در آن کلمه الیوم استفاده شده است و آن خبر مهم، همانا تعیین سرپرست برای امت اسلامی، پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد.

این اتفاق مهم، باعث مأیوس شدن کفار شد. دشمنان اسلام می‌گفتند: "نتربص به ریب المنون"(ما مرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را انتظار می‌کشیم تا با مرگ او بساطش برچیده شود؛ چرا که با کتاب و قانون می‌توان مبارزه کرد و آنرا مطابق میل خود و بر خلاف نظر خداوند، تفسیر نمود؛ اما با این رهبر الهی نمی‌توان به مقابله پرداخت. لذا واقعه غدیر خم که ادامه رهبری امت اسلامی را برای شخصی با داشتن خصائص شجاعت، درایت و صبر و پایداری همانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اعلام می‌دارد، این تنها امید کافران را نیز به یأس بدل کرد؛ و بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جانشینی الهی از جانب خداوند برای ادامه راه او و سرپرستی مسلمین تعیین نمود.

در قسمت بعدی آیه، از کامل شدن دین و تمام شدن نعمت سخن به میان آمده است. منظور از نعمت در این قسمت آیه، نمی‌تواند نعمتهای مادی باشد؛ چرا که نعمتهای مادی هنوز هم جاری هستند و چیزی نیستند که تمام بشوند و هر روز و هر لحظه، از جانب خداوند، بر مخلوقات نازل می‌شوند و نمی‌توان در باره آنها کلمه تمام کردن نعمت از جانب خداوند را به کار برد. پس نعمتی دیگر (و به مراتب بالاتر و مهمتر از نعمتهای مادی) مورد نظر آیه است. بر طبق واقعه غدیر، همانا آن نعمت، چیزی جز نعمت ولایت و امامت نیست. خداوند نیز در قرآن نعمت رسالت و نعمت امامت را به عنوان برترین نعمتهای خویش ستوده و اصطلاح منت (نعمت سنگین و طاقت فرسا که حمل و هضم آن دشوار است) را برای آن دو نعمت به کار برده است. "لقد مَنّ الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم، همانا خدا بر مؤمنین نعمتی سنگین عطا نمود آن هنگام که از بین آنان رسولی را مبعوث کرد.") "و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، ما اراده کردیم که بر آنانی که در زمین ضعیف شمرده شدند، نعمتی سنگین بدهیم و آنان را امام قرار دهیم و وارثان زمین."(

و در نهایت اینکه زحمات تمام پیامبران پیش از اسلام و زحمات 23 ساله پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر به بار نشست و حجت خداوند بر انسان تمام شد.

از لحاظ روایی نیز ذکر این نکته ضروری است که در طول تاریخ اسلام، کمتر واقعه‌ای سندی به محکمی سند غدیر دارد. مسعود ابن ناصر سجستانی در کتاب ولایتکده که 17 جلد است این حدیث را از 120 نفر نقل کرده است. محمد ابن جریر طبری در کتاب رد علی الخرقوضیه از 75 طریق، ابن عقده در کتاب ولایت، حدیث را از 125 راوی بیان داشته است. از ابوالمعالی جونی نقل است که او بیان داشته است: "در بغداد در دکان صحاف، کتابی دیدم که روایت غدیر را در آن جمع آوری کرده بود و بر پشتش نوشته شده بود: «جلد 28 از طرق حدیث من کنت مولاه»." سید مرتضی نیز در کتاب شافی بیان داشته است که "ما هیچ فرقه‌ای از فرق اسلامی را ندیده‌ایم که منکر اصل حدیث غدیر باشد." و در نهایت کتاب ارزشمند الغدیر تألیف علامه امینی، جامع‌ترین دائرة المعارف برای اسناد روایت غدیر می‌باشد.

پس بر ماست بزرگداشت این عید بزرگ. در روایتی در صحیح مسلم به نقل از طارق بن شهاب آمده است: جمعی از یهود به خلیفه دوم گفتند: اگر بر ما قوم یهود چنین آیه‌ای نازل می‌شد (الیوم اکملت لکم دینکم و اتتمت علیکم نعمتی) و ما می‌دانستیم که در چه روزی نازل شده است، حتما آن روز را عید قرار می‌دادیم.

 منابع: الغدیر، تفسیر المیزان، شرح آیت الله جوادی آملی بر ماجرای غدیر، حق الیقین (علامه مجلسی)


[ پنج شنبه 89/9/4 ] [ 12:11 صبح ] [ خادم کوچک ]

 


«مردان و زنان با ایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا می دارند؛ و زکات را می پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت می کنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد؛ خداوند توانا و حکیم است.» 1
یکی از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. اقتضای این اصل این است که «هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسندی و آنچه را که خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسندی»؛ یعنی اینکه انسان در انجام معروف و عمل به آن خودخواه و خوبین نباشد؛ خوبیها و فضایل را فقط برای خود نخواهد و دوری و اجتناب از زشتیها را اختصاصی نکند، بلکه بکوشد تا خوبیها را در سطح جامعه و جهان گسترش دهد و زشتیها و بدیها را، درهر جایی که می بیند، پاک کند.
امر به معروف و نهی از منکر، بهترین و زیباترین نشانه اهتمام به امور خلق و توجه به مسایل مسلمانان است. امر به معروف و نهی از منکر، یعنی در برابر دیگران احساس مسئولیت کردن؛ یعنی دغدغه هدایت و ارشاد دیگران را داشتن؛ یعنی هنگام یکه می بینیم دیگران در حال افتادن در چاه ضلالت و شقاوت اند، ساکت و خاموش ننشینیم. امر به معروف و  نهی از منکر یعنی احساس مسئولیت در برابر حقیقت.
مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» از کلیدی ترین و اساسی ترین مسایل اسلامی است و علت برتری امت اسلامی بر سایر امتها عمل به همین فریضه دانسته شده است؛ «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله.»

اهمیت فریضه « امر به معروف و نهی از منکر »
در اهمیت فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» باید گفت که انجام این فریضه موجب برتری یک فرد نسبت به فردی دیگر می شود؛ کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نزد خداوند، شریف تر و عزیزتر از کسانی اند که این به دو عمل نمی کنند.
روزی شخصی از پیامبر اکرم (ص) پرسید: «یا رسول الله بهترین مردم چه کسی است؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «امرهم بالمعروف و انهاهم  عن المنکر و اتقاهم الله و ارضاهم؛ کسی که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر می کند و کسی که از همه بیشتر تقوای خداوند را دارد و نسبت به مشیت او راضی تر از دیگران است.»
در اهمیت فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» همین بس که امیرالمومنین حضرت علی (ع)، مهم ترین دلیل پذیرش خلافت راه پس از قتل عثمان، امر به معروف و نهی از منکر دانست و امام حسین (ع) علت اصلی قیام خود را اقامه امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند.
امام باقر (ع) در اهمیت انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر می فرماید:
« به درستی که امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است، وظیفه واجبی است که به وسیله آن سایر واجبات برپا می شود، راهها امنیت پیدا می کنند و درآمدها حلال می شوند و مظالم (حقوقی که به ظلم گرفته شده اند) بازگردانده می شوند و زمین آباد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها رو به راه می گردد.»2
امام علی (ع) درباره جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در میان سایر احکام و دستورات دینی می فرماید:
« و همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطره ای است در برابر دریای پر موج پهناور … و فاضل تر از همه اینها سخن عدلی است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند.»
آن حضرت همچنین در نامه سراسر حکمت خود به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید:
«به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران درآر. به دست و زبان، کار ناپسند را زشت شمار. از آن که کار ناپسند کند با کوشش خود را دور بدار. در راه خدا بکوش، چنان که شاید. و از سرزنش ملامت گرانت بیمی نیاید. »

یک نکته مهم ؛ امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است
یک نکته مهم که ذکر آن در اینجا ضروری است این است که فریضه امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است؛ یعنی بر خلاف برخی دیگر از احکام دینی و اخلاقی که ممکن است در شرایط خاصی قابلیت اجرا را نداشته باشد، این فریضه در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی تعطیل بردار نیست و از هر جهت عمومیت و اطلاق دارد. چرا که
اولا: همه مسلمانان، از زن و مرد و کوچک و بزرگ، مشمول این حکم هستند. یعنی این وظیفه مربوط به فرد یا گروه خاصی نیست؛ بلکه وظیفه ای است که بر عهده همه افراد جامعه است. در حقیقت یک نوع نظارت عمومی و همگانی و ملی است.
ثانیاً: این حکم در همه زمانها قابل اجرا است؛ با توجه به مراتب و مراحل مختلفی که امر به معروف و نهی از منکر دارد؛ یعنی مرحله قلبی، گفتاری و عملی، روشن است که هیچ قدرتی در هیچ زمانی نمی تواند از امر به معروف و نهی از منکر قلبی جلوگیری کند.
ثالثاً: این فریضه نسبت به همه افراد نیز قابل اجرا است؛ یعنی ارشاد به خوبیها و انتقاد از بدیها، صرفاً متوجه فرد یا افراد خاصی نیست؛ بلکه همه افراد جامعه را به یکسان در بر می گیرد.
رابعاً: همه احکام و مسایل شرعی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی را شامل می شود؛ از مسایل فردی و فرعی گرفته تا مسایل اجتماعی و کلی.

شرایط امر به معروف و نهی از منکر
انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارای شرایطی است که به چند مورد اشاره می کنیم.
1- شناخت معروف و منکر
یکی از مهمترین و روشن ترین شرایط امر به معروف و نهی از منکر، «شناخت معروف و منکر» است؛ نیک می دانیم که کسی که معروف و منکر را نشناسد، نمی تواند به معروف امر و از منکر نهی کند.
2- احتمال تاثیر
دومین شرط امر به معروف و نهی از منکر، «احتمال تاثیر» است که این شرط شامل امر به معروف و نهی از منکر قلبی نمی شود بلکه مربوط به مرحله زبانی و عملی امر به معروف و نهی از منکر است.
اگر در جایی احتمال تاثیر ندهیم در آن صورت جایی برای اجرای این فریضه نخواهد بود زیرا هدف اصلی این فریضه، تحقق معروف ها و جلوگیری از وقوع منکرها یا رفع آنها است.
3- اصرار بر انجام منکرات و نادیده گرفته معروف ها
در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر باید به سراغ کسی برویم که بر انجام منکرات اصرار دارد و معروف ها را نادیده می گیرد و اگر فردی یا سازمانی خودش متوجه خطا و اشتباه خویش شده و درصدد اصلاح برآمده باشد، در این صورت جایی برای امرو به معروف و نهی از منکر باقی نمی ماند و در حقیقت آن افراد خودشان را امر به معروف کرده اند و نیازی به امر دیگران ندارند.

مراتب امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه و  مرحله دارد؛ مرتبه قلبی، مرتبه زبانی و مرتبه عملی.
منظور از «مرتبه قلبی» این است که انسان در درون خویش از منکر نفرت داشته و معروف را دوست بدارد. منظور از «مرتبه زبانی» این است که به هنگام مشاهده منکر، صرفاً نباید به ناخشنودی قلبی و درونی اکتفا شود، بلکه باید این ناخشنودی خود را به زبان نیز آورده، اعتراض و ناخشنودی خود را نسبت به منکر به گوش فرد برسانیم.
مرتبه ایده ال و نهایی امر به معروف و نهی از منکر، مرتبه عملی آن است که باید برای انجام آن دست به عمل بزنیم؛ یعنی اگر مراتب و مراحل قبلی ناکافی و ناکارآمد بود، باید دست به اقدام زده، عملاً برای برچیده شدن منکر و تحقق معروف وارد میدان شویم؛ بیشتر فقها این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه حکومت اسلامی دانسته اند و نه وظیفه تک تک افراد.

راههای اجرای امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر به دو شکل قابل اجرا است؛ نخست به شکل مبارزه «ایجابی» و مثبت و دوم در قالب  مبارزه «سلبی» یا منفی.
مبارزه مثبت به این صورت است که وقتی با  منکری مواجه می شویم، با قاطعیت و جدیت تمام در مقابل آن ایستاده و در حد  توانایی خویش از وقوع یا تکرار آن جلوگیری نماییم؛ البته باید توجه داشت که قاطعیت و جدیت به معنای تندی و خشونت نیست، بلکه می توان و می باید با نرمی و مهربانی و از سر دلسوزی و با تسلط کامل بر اعصاب با منکرات برخورد کرد و به معروف امر نمود.
اصولاً امر و نهی هنگامی تاثیرگذار است که همراه با همدلی و مدارا با مرتکب منکر و تارک معروف باشد؛ به عبارت دیگر، بیزاری و نفرت از منکر نباید به بیزاری و نفرت از مرتکب منکر تبدیل شود.
حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرمایند:
« در باب امر به معروف و  نهی از منکر، یکی از مهمات همین رفق نمودن و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارکی واجبی را با شدت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به رده و کفر منتهی شود؛ در ذائقه انسان امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. امر به معروف و نهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید.»3 
مبارزه مثبت دارای مراحل بالاتر و جدی تری هم هست که بر عهده حکومت اسلامی است. تعزیر، زندان، اعدام و امثال آن را می توان از مصادیق مبارزه مثبت با منکران به حساب آورد که اجرای آنها از وظایف دولت و حکومت اسلامی است و نه افراد عادی و معمولی.
شکل دوم اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، مبارزه «سلبی» یا منفی است؛ در جایی که تذکرات و توصیه های گفتاری و برخوردهای عملی، در آن حدی که بر عهده مردم عادی است، تاثیری در جلوگیری از منکرات نداشت، می توان از راه  مبارزه منفی وارد شد و آن به این صورت است که مثلاً از نشست و برخاست با مرتکبان گناه و تارکان واجبات پرهیز کرده، دوستی و رفاقت خود را با آنها قطع کنیم.
برای آنکه بهتر با شکل دوم اجرای امر به معروف و نهی از منکر آشنا گردیم، به یک نمونه عملی آن در تاریخ صدر اسلام اشاره می کنیم:
سه نفر از اصحاب پیامبر اکرم به نام های کعب بن مالک، مراره بن ربیع و هلال بن امیه ، به بهانه هایی واهی و غیرواقعی، از همراهی پیامبر در جنگ تبوک خودداری کردند. پس از برگشت پیامبر از جنگ، به استقبال پیامبر رفتند و سلام کردند؛ اما پیامبر پاسخ سلام آنان را نداد. سپس به نزد سایر مسلمانان رفتند و هیچ کس حاضر نشد که حتی سلام آنان را پاسخ گوید. ناراحت و غمگین به خانه بازگشتند، همسران و فرزندان آنان نیز به پیامبر و سایر اصحاب آن حضرت تاسی کرده، از هم کلام شدن با آنان خودداری نمودند. حتی همسران آنان به نزد پیامبر آمده، از آن حضرت کسب تکلیف کردند که آیا لازم است از شوهران خود جدا شوند. پیامبر فرمود: نه؛ طلاق لازم نیست؛ اما از نزدیک شدن به آن بپرهیزید. اینان که زمین مدینه با آن همه وسعتش برایشان تنگ می نمود تصمیم گرفتند به کوههای اطراف مدینه رفته و تا زمانی که توبه آنان پذیرفته نشود و از سوی جامعه اسلامی مورد پذیرش قرار نگیرند، از کوه پایین نیایند. به هر حال روزهای زیادی به همین صورت سپری شد، اما وضعیت هیچ تغییری نکرد. تصمیم گرفتند خودشان هم با یکدیگر سخن نگویند. پس از آن هر کدام به گوشه ای از کوه رفتند و آن قدر گریه کردند تا آن که بالاخره پس از سه روز که از این وضعیت گذشت، این آیه بر پیامبر نازل شد:
«و آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) بازماندند، ( و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ شد؛ (حتی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی یافتند؛ ( در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست؛ سپس خدا رحتمش را شامل حال آنان نمود. ( و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.4

پاورقی ها:
1- سوره توبه/ آیه 71
2- وسائل الشیعه / جلد 16
3- امام خمینی (ره) ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 317
4- سوره توبه / آیه 118
منبع:
آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، احمد حسین شریفی، تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم: دفتر نشر معارف،
1384


[ دوشنبه 89/9/1 ] [ 7:48 صبح ] [ خادم کوچک ]


اشاره: امیرالمومنین حضرت علی (ع)، اولین پیشوای شیعیان نمونه کامل یک مدیر اسلامی است؛ او چه زیبا عشق و حسن و زیبایی، نظم و انضباط، جاذبه و دافعه، حکمت و مدیریت، زهد و عرفان و شجاعت و تقوی و عدالت را در منشور حکومتی خود می گنجاند. نگاهی به بیانات و فرامین امیرالمومنین علی (ع) راجع به مبحث مدیریت این نکته را مشخص می کند که چنانچه رهبران، مدیران و زمامداران یک جامعه به درستی تربیت نشوند و در مسند امور قرار نگیرند و راه و روش صحیح حکومت داری و مدیریت را فرا نگیرند، مردم آن جامعه هرگز روی صلاح و اصلاح را نخواهند دید. لذا در این نوشتار سعی داریم به وظایف عام مدیریت اسلامی از منظر مولا علی (ع) بنگریم. 

1- ایمان و تقوا
یک مدیر در درجه نخست باید همانند هر انسان دیگر ایمان و تقوا داشته باشد. مدیر مومن، مطیع فرامین الهی است و می داند که اگر در جریان کارها شرایط سخت و دشواری برایش پیش آید و یا زمینه کارها بسیار آماده باشد و امور به سهولت در برابرش پدیدار گردد، در هر دو حالت روحیه خود را نباخته و خود را در مسیر اجرای فرامین الهی می بیند و با وقار و اطمینان خاطر کار را ادامه می دهد. توصیه امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر در این خصوص شنیدنی است؛ «ای مالک، مالک نفس خویش باش و آن را به دست هوی مسپار، نفس خویش را با ترک خواهش ها بکش و به هنگام سرکشی، عنانش را بکش که نفس پیوسته به بدی فرمان می دهد جز آنکه خدای رحم کند و در اجابت نفس در نارواها بخل بورزد و بدان که همانا بخل ورزیدن نسبت به نفس، مراعات انصاف است در آنچه که برای آن خوشایند یا ناخوشایند است.
2- اعتصام و اعتماد به خدا و نصرت الهی
اعتصام و اعتماد به خدا و نصرت الهی یکی از ابزارهای معنوی است که یک مدیر اسلامی می تواند برای انجام وظیفه خطیر مدیریت از آن استفاده کند تا از انجام کارها خسته و افسرده و مایوس نشود و سختی های بزرگ او را متزلزل نسازد. امام علی (ع) در این خصوص می فرماید: «کسی که بر خدا توکل کند، ناهمواری ها و سختی ها بر او هموار و دستیابی به ابزار و امکانات رسیدن به هدف برای او آسان می شود.»
3- رعایت عدالت و انصاف
رعایت و برقراری عدالت یکی از مهمترین وظایف یک مدیر اسلامی است؛ عدالت مبنای همه حرکت های صحیح مدیریت است که در اثر وجود عدالت همه چیز در جای خود قرار می گیرد و هر کس کارش را به درستی انجام می دهد. مراعات بی طرفی بر مدیر واجب است و باید صرفنظر از اینکه یکی از دو طرف دوست صمیمی یا خویشاوند نزدیک اوست و اگر حق را به او ندهد ممکن است از وی رنجیده شود باید به دقت بررسی کند که حق به جانب کدام است. امیرالمومنین علی (ع) در خصوص این وظیفه مدیریتی می فرمایند: «کسی که عادل باشد، دستور و حکمش نافذ خواهد بود.»
4- پرهیز از غرور و خودپسندی
یکی از بیماری های مهلک مدیریت، گرفتار عجب و خودپسندی شدن و اینکه به محض منصوب شدن به مدیریت، خود را بالاتر از دیگران ببیند و به افراد به دیده حقارت بنگرد و به همین دلیل تماس خود را با مردم قطع کرده و از آنان دوری گزیند.
مدیری که دچار خودپسندی می شود از جستجوی مرحله بهتری برای کار خود و بالا بردن سطح آن باز می ایستد و هم از دیدن و پذیرفتن نوع بهتری از کار مورد نظر باز می ماند و نیروی کمال گرای عقل خویش را فرو می نهد.
حضرت علی (ع) در نامه خویش به مالک اشتر می فرمایند: «اگر قدرت و مقامی که به دستت رسیده برایت خودپسندی و عجب آورده و کبریا و عظمتی برای خود پنداشتی، ملک خدای را بالای سرت بنگر، بیندیش که قدرت هایی که تو در حق خود نداری او درباره تو دارد… که خدا هر جباری را ذلیل گرداند و هر گونه فخرفروشی را زبون سازد.»
5- پرهیز از استبداد و دیکتاتوری
خطرناک ترین روحیه ای که مدیر در اثر ابتلاء به خودپسندی و تکبر پیدا می کند روحیه دیکتاتوری و استبداد اوست. در چنین حالتی مدیر همه معیارهای حق و منطق و ملاک عدل و اخلاق را زیا پا می گذارد و برای کسب قدرت بیشتر و اعمال آن به هر عمل نادرست و ظالمانه ای دست می زند.
وظیفه مدیر ایجاد شرایطی است که افراد، داوطلبانه و آگاهانه از دستورات و قوانین پیروی کنند. زیرا انسان در برابر هر گونه ظلم و زور به طور آشکار یا پنهان، مقاومت می کند. زورگویی و استبداد از نشانه های ناتوانی است و به تعبیری آنجا که منطق نباشد، از زور استفاده می شود.
امام علی (ع) می فرمایند:« مبادا بگویی، من نیرومندم، امر می کنم و دستوراتم اجرا می شود، زیرا این روش موجب فساد فکر، تضعیف دین و نزدیک شدن به انحراف است.»
امیرالمومنین علی (ع) شخص مدیر را به توجه دائم به اینکه او خود زیردست رده های بالاتر از خود است و مدیران بالاتر از او نیز در قلمرو فرمانروایی و حاکمیت الهی قرار دارند، دعوت می کند و به مالک می فرمایند: «پس هر آینه تو بالاتر از آنهایی و ولی امر تو بالاتر از توست و خدا بالاتر از کسی است که تو را به مدیریت و فرماندهی و فرمانروایی گمارده است.»
و باز در جایی دیگر حضرت می فرمایند: «تواضع آدمی را بالا می برد و تکبر انسان را کوچک و پست می کند.»
6- دوری از دنیاپرستی و طمع
یک مدیر اسلامی باید مراقبت کند تا مال و مقام او را شیفته دنیا نسازد و او را از توجه به آینده و روز مرگ باز دارد و باعث انحراف و تباهی وی گردد. امام علی (ع) در مورد دنیاپرستی می فرمایند: «محبت دنیا عقل را فاسد می کند و گوش را از شنیدن مطالب حکیمانه ناشنوا می سازد.»
و از سخنان گهربار آن امام علی (ع) در مورد طمع همین بس که حضرت می فرمایند: «آنکه طمع را شعار خود گرداند خود را کوچک نمایاند.»
7- صبر و شکیبایی
اهمیت صبر در مدیریت زمانی روشن می گردد که بدانیم صبر واسطه اصلی در تحقق اهداف، به ویژه در رسیدن به هدفهای بزرگ است و این سنت قطعی الهی است که بدون آن پیامبران هم نمی توانند اهداف مدیریتی خود را محقق سازند. پس یک مدیر اسلامی برای موفقیت در اهدافش بیش از هر چیز باید به زیور صبور آراسته باشد. امام علی (ع) در اهمیت صبر و شکیبایی در کارها می فرمایند:« نقش صبر در کارها همچون نقش سر در بدن است. همان طور که با جدا شدن سر از بدن، بدن فاسد می شود وقتی صبر را از کارها جدا کنیم کارها تباه می شود.»
و در جایی دیگر حضرت می فرمایند: «شکیبا، پیروزی را از دست نمی دهد هر چند زمان درازی چشم به راه بماند.»
8- تواضع و حلم
یکی از ابزارهای مدیریت تواضع و حلم است؛ با توجه به اینکه مدیر می خواهد به واسطه انسانها کاری را انجام دهد، باید بتواند در برابر رفتارهای گوناگون آنان واکنش مناسبی داشته باشد و با حلم و تواضع، رفتارها و گفتارهای نامطلوب آنان را (در حد متعارف) تحمل نماید. البته این رفتار زمانی مناسب است که مسایل شخصی مدیر مطرح باشد ولی اگر در ارتباط با وظایف سازمانی و مصالح جمعی باشد، وظیفه مدیر برخورد قاطعانه خواهد بود نه گذشت و بخشایش.
اهمیت حلم و سعه صدر به حدی است که امام علی (ع) آن را ابزار کار مدیر می دانند می فرمایند: «ابزار مدیریت، سعه صدر است.»
9- گشاده رویی
یکی از ارزشهای اخلاقی در نظام اسلامی، این است که مدیر اسلامی با خوشرویی با مردم برخورد نماید و بخاطر کاری که برای آنها انجام می دهد بر آنها منتی نداشته باشد. طبیعی است که مدیر یک سازمان در هر شرایطی قادر به حل کلیه مشکلات مراجعین نیست ولی می تواند با گشاده رویی با آنان روبرو شود و به سخنانشان توجه کند تا بدین وسیله از آلام و دردهای آنان بکاهد و خوشی از خود به یادگار گذارد. امیرالمومنین علی (ع) به مالک می فرمایند: «برای رعیت بالت را فرود آور و پهلویت را برایشان هموار دار و با آنان گشاده رو باش.»
10- امانت داری
مسند مدیریت، امانتی است که به کارگزار سپرده می شود و او باید به نحو احسن از آن نگهداری کند و آن را بعد از خود به اهلش بسپارد. امام علی (ع) در نامه ای که به فرماندار خود در آذربایجان به نام اشعث بن قیس می نویسند، می فرمایند: «پست و مقامی که به دست تو افتاده برای تو طعمه نیست بلکه امانتی در گردن تو است و خواسته اند که تو نگهبان باشی برای کسی که از تو بالاتر است.…»
11- ساده زیستی
یکی از مواردی که اسلام همواره به آن سفارش فرموده است، ساده زیستی مدیران جامعه است. امام علی (ع) نیز مدیران اسلامی را به ساده زیستی توصیه می فرمایند: «خداوند بر پیشوایان دادگر واجب نمود خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا فقیر را به هیجان و طغیان در نیاورد.»
12- خدمت عاشقانه و توجه به محرومین
پس از پذیرش هر مسئولیتی مدیر باید تمام حسابگری های نفسانی را به کناری نهد و با تمام وجود خود را وقف انجام وظیفه نماید و بر خلاف کسانی که تصور می کنند، مدیریت یعنی دست از کار کشیدن و تنها نظاره گر بودن، و لذا آن را مقدمه تن پروری و راحت طلبی می پندارند، مدیر اسلامی باید در راه انجام مسئولیت خطیری که بر عهده گرفته همه هستی اش را در طبق اخلاص بگذارد. مدیر اسلامی باید بیشتر عشق و محبت خویش را متوجه مردم و محرومینی نماید که بدون هیچ توقعی بار مشکلات جامعه را به دوش می کشند و پایه های نظام اسلامی برا دوش آنان استوار است و در هنگام هجوم دشمنان ایثارگرانه جان خود را نثار می کنند. امام علی (ع) در فرمان خویش به مالک اشتر می فرمایند: «مهر و محبت و احسان به رعیت را در دل بپرور، (تو که در لباس چوپانی) برای آنها درنده شکاری نباش که خوردن آنها را غنیمت دانی، آنها دو گروه بیش نیستند: یا با تو برادرند در دین یا در خلقت با تو برابرند.»
و باز در جایی دیگر می فرمایند: «اگر مدیر نیت پاک داشته و مردم از او آسوده خاطر باشند، تمامی اوقات روزش برای خدا صرف می شود و عبادت به شمار می آید.»
13- پیشگامی در کارها و تسریع در امور مردم
از جمله کارهایی که مدیر باید در آن پیشگام باشد، سرعت عمل در کار مردم و برطرف کردن مشکلات آنهاست. این امر علاوه برای اینکه موجب موفقیت و پیشرفت کارهای مدیر شده و از انباشته شدن امور جلوگیری می نماید، بلکه باعث جلوگیری از دلسرد شدن و نارضایتی و ناامیدی مردم نیز می شود. امام علی (ع) به مالک این گونه سفارش می کنند: «از وظایف اختصاصی تو زمامدار و والی این است که نیازمندیهای مردم را در همان روز که به اطلاعت می رسد مرتفع سازی.»
14- حافظ بیت المال بودن
یکی از مهمترین وظایف مدیر اسلامی این است که حافظ بیت المال مسلمین باشد. امام علی (ع) در این باره می فرمایند: «بخشش زمامداران از خزانه مسلمین ستم و فساد است.»
15- وفای به عهد
یکی دیگر از وظایف و ویژگی های مهم مدیر وفای به عهد است. امام در منشور خود به مالک می فرمایند: «اگر دشمن در پیکار و کشاکش جنگ پیشنهاد صلحی پسندیده داد هرگز رد مکن… اگر مشکلی رخ داد که ناچار شدی با دشمن صلح برقرار کنی یا عهد یا میثاقی ببندی باید به پیمان خود وفادار باشی، قرارداد را با کمال درستی محترم شماری و جانت را سپر پیمان سازی.»
16- متین و ساده سخن گفتن
یک مدیر اسلامی باید در هنگام سخن گفتن، آنچنان ساده، سالم و قابل فهم سخن بگوید که در شنوندگان خستگی و ملال و نهایتاَ بی تفاوتی ایجاد نکند. باید از به کار به بردن اصطلاحات و کلمات و عبارات نامفهوم و پیچیده خودداری کند تا سنخنش به سادگی و به راحتی قابل فهم باشد. سخن وسیله ارتباط میان مدیر و کارشناس است. مدیر باید در فن خط و سخنوری تمرین نماید و فصیح صحبت کند. امام علی (ع) در این زمینه می فرمایند: «چه بسا کلامی که تاثیرش از تیرهای بران افزونتر است.»
17- جلوگیری از رواج تملق و عیب جویی و سخن چینی
یک مدیر اسلامی باید به گونه ای عمل کند که افراد ناباب، زمینه ایجاد اغتشاش در روابط را بدست نیاورند و موجبات ناراحتی‏، نگرانی، سوءظن و بی اعتمادی بین افراد را بوجود نیاورند. زمانی که مدیر به خودپسندی مبتلا می شود، عده ای برای خوشامد وی به تملق گویی می پردازند که رواج این امر محیط سازمان را مسموم و ناامن می سازد. امام علی (ع) در این مورد می فرمایند: «پرهیز کن از خودپسندی و تکیه بر چیزی که تو را به خودپسندی وادارد و از این که دوست بداری مردم تو را بستایند، زیرا این حالت از مهمترین فرصت های شیطان است تا نیکی نیکوکاران را از بین ببرد. شیطان انسان را به ستایش دوستی و خودپسندی وامی دارد تا کار نیکی که انسان انجام داده، بی اثر شود.»
18- تثبیت رویه دیگران
یک مدیر اسلامی باید به این اصل اعتقاد و ایمان داشته باشد که بزرگانی که قبل از وی در آن پست بوده اند انتصابهایی را انجام داده اند که صحیح است، دستورالعملهایی را داده اند که به رشد سازمان کمک می کند، بنابراین یک مدیر اسلامی نباید به صرف رفتن مدیران قبلی و جایگزین شدن خود به جای آنان، کلیه امور را تغییر دهد و در تمامی انتصابات، دستورالعملها، سازماندهی ها و … تجدیدنظر نماید چرا که ممکن است برخی از این انتصابها و دستورالعملها به جا‏، دقیق، صحیح و مبتنی بر بررسی علمی انجام شده باشد و در هم ریختن آنها موجب کندی یا توقف کار سازمان گردد. امام علی (ع) در نامه ای به مالک اشتر می نویسد: «آداب و رسوم شایسته ای را که بزرگان نخستین بکار بسته اند و مایه همبستگی و اصلاح حال رعیت بوده درهم مشکن و نیز رویه جدیدی را که به چیزی از آن روشها آسیب می رسانند وضع منما، زیرا در غیر این صورت پاداش از آن کسی است که آن رویه ها را برقرار کرده و مسئولیتش بر عهده توست، به خاطر اینکه آنها را نقض کرده ای.»

منبع :تاجریان


[ دوشنبه 89/9/1 ] [ 7:45 صبح ] [ خادم کوچک ]
<      1   2      
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : خادم کوچک[76]
نویسندگان وبلاگ :
خادم یک[0]

امکانات وب