کانون فرهنگی دستگردانیهای مقیم یزد | ||
|
بسم الله الرحمن الرحیم قال الله العزیز الحکیم: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ1 ملت عزیز ایران ـ امت بزرگ اسلام! اهانت جنونآمیز و نفرتانگیز و مُشمئزکننده به قرآن مجید در کشور آمریکا که در سایهی امنیت پلیسی آن کشور اتفاق افتاد، حادثهی تلخ و بزرگی است که نمیتوان آن را تنها در حدّ یک حرکت ابلهانه از سوی چند عنصر بیارزش و مزدور به حساب آورد. این یک اقدام محاسبهشده از سوی مراکزی است که از سالها پیش به این طرف، سیاست اسلامهراسی و اسلامستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن پرداختهاند. این حلقهی دیگری از زنجیرهی ننگینی است که با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و دهها فیلم ضد اسلام ساختهشده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرتانگیز رسیده است. پشت صحنهی این حرکات شرارتبار چیست و کیست؟ مطالعه ی این روند شرارت که در این سالها با عملیات جنایتبار در افغانستان و عراق و فلسطین و لبنان و پاکستان همراه بود، تردیدی باقی نمیگذارد که طرّاحی و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه و اتاق فکرهای صهیونیستی است که از بیشترین نفوذ بر دولت آمریکا و سازمانهای امنیتی و نظامی آن و نیز بر دولت انگلیس و برخی دولتهای اروپائی برخوردارند. اینها همان کسانی اند که پژوهشهای حقیقت یاب مستقل روز به روز بیشتر انگشت اتهام در ماجرای حمله به برجها در 11 سپتامبر را به سوی آنان متوجه میکنند. آن ماجرا بهانه ی حمله به افغانستان و عراق را به رئیس جمهور جنایتکار وقت آمریکا داد و او اِعلان جنگ صلیبی کرد و همان شخص بنابر گزارشها، دیروز اعلام کرده است که این جنگ صلیبی با ورود کلیسا به صحنه، کامل شد. هدف از اقدام نفرت انگیز اخیر آن است که از سوئی مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه ی مسیحی به سطوح همگانی مردم کشیده شود و با دخالت کلیسا و کشیش، رنگ مذهبی گرفته و پشتوانه ئی از تعصبات و تعلقات دینی بیابد، و از سوی دیگر ملتهای مسلمان را که از این جسارت بزرگ به خشم آمده و جریحه دار میشوند از مسائل و تحولات دنیای اسلام و خاورمیانه غافل سازد. این اقدام کینه توزانه، نه آغاز یک جریان، بلکه یک مرحله از روند طولانی مدتِ اسلام ستیزی به سرکردگی صهیونیسم و رژیم آمریکا است. اینک همه ی سران استکبار و ائمة الکفر در برابر اسلام قرار گرفته اند. اسلام، دین آزادی و معنویت انسان، و قرآن کتاب رحمت و حِکمت و عدالت است؛ وظیفه ی همه ی آزادیخواهان جهان و همه ی ادیان ابراهیمی است که در کنار مسلمانان با سیاست پلید اسلام ستیزی با این شیوه های نفرتبار مقابله کنند. سران رژیم آمریکا نمیتوانند با سخنان فریبنده و میان تهی، خود را از اتهام همراهی با این پدیده ی زشت تبرئه کنند. سالهاست که مقدسات و همه ی حقوق و حرمت میلیونها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاکستان، در عراق و لبنان و فلسطین زیر پا گذاشته شده است. صدها هزار کشته، دهها هزار زن و مرد اسیر و زیر شکنجه، هزاران کودک و زن ربوده شده و میلیونها معلول و آواره و بی خانمان، قربانی چه چیزی شده اند؟ و با همه ی این مظلومیتها، چرا در رسانه های جهانی غرب، مسلمانان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطری برای بشریت وانمود میکنند؟ چه کسی باور میکند که این توطئه ی گسترده بدون کمک و دخالت حلقه های صهیونیستیِ درونِ دولت آمریکا ممکن و عملی است؟! برادران و خواهران مسلمان در ایران و سراسر جهان! لازم میدانم این چند نکته را به همه متذکر گردم: اولاً: این حادثه و حوادث پیش از آن به روشنی نشان میدهد که آنچه امروز آماج حمله ی نظام استکبار جهانی است، اصل اسلام عزیز و قرآن مجید است؛ صراحتِ مستکبران در دشمنی با جمهوری اسلامی ناشی از صراحت ایران اسلامی در مقابله با استکبار است و تظاهر آنان به دشمن نبودن با اسلام و دیگر مسلمانان، دروغی بزرگ و فریبی شیطانی است. آنان با اسلام و هر آنکس که بدان پایبند است و هر آنچه نشانه ی مسلمانی است دشمن اند. ثانیاً: این سلسله ی کینه توزیها با اسلام و مسلمین، ناشی از آن است که از چند دهه پیش تاکنون نور اسلام از همیشه تابنده تر و نفوذ آن در دلها در جهان اسلام و حتی در غرب از همیشه بیشتر شده است. ناشی از آن است که اُمت اسلام از همیشه بیدارتر شده و ملتهای مسلمان اراده کرده اند زنجیرهای دو قرن استعمار و تجاوز مستکبران را پاره کنند. حادثه ی اهانت به قرآن و پیامبر عظیم الشأن صلی اله علیه و آله، با همه ی تلخی، در دل خود حامل بشارتی بزرگ است. خورشید پر فروغ قرآن روزبروز بلندتر و درخشنده تر خواهد شد. ثالثاً: همه باید بدانیم که حادثه ی اخیر ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد و حرکات عروسکی چند کشیش ابله و مزدور را نباید به پای مسیحیان و مردان دینی آنان نوشت. ما مسلمانان هرگز به عمل مشابهی در مورد مقدسات ادیان دیگر دست نخواهیم زد. نزاع میان مسلمان و مسیحی در سطح عمومی، خواسته ی دشمنان و طراحان این نمایش دیوانه وار است و درس قرآن به ما، در نقطه ی مقابل آن قرار دارد. و رابعاً: طرف مطالبه ی همه ی مسلمانان، امروز دولت آمریکا و سیاستمدارن آنند. آنها اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند باید عوامل اصلی این جنایت بزرگ و بازیگران میدانی آن را که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به درد آورده اند، به گونه ئی شایسته به مجازات برسانند. و السلام علی عباد اله الصالحین سیّدعلی خامنهای 22/شهریور/1389 [ سه شنبه 89/6/23 ] [ 7:40 صبح ] [ خادم کوچک ]
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ملتهای مسلمان در سراسر جهان، با اشاره به فاجعه عظیم سیل در پاکستان و ابعاد گسترده خسارتها و نیاز میلیونها مسلمان پاکستانی به کمک فوری، تأکید کردند: باید در این موقعیت خطیر، براساس اخوت اسلامی به وظیفه خویش عمل کنیم و به یاری این برادران و خواهران مصیبتزده بشتابیم. بسم الله الرحمن الرحیم ملتهای شریف مسلمان برادران و خواهران مسلمان سیدعلی خامنهای [ چهارشنبه 89/6/10 ] [ 11:53 عصر ] [ خادم کوچک ]
شهید سید مرتضی آوینی :
اگر چه آوارگی ملت فلسطین به درازا کشیده است، اما هم اکنون، همه دریافته اند که دیگر، روز به روز به پایان خویش نزدیک می شود. مبارزه ای بزرگ در پیش است و فلسطینیان در هر کجای کره ی زمین که هستند باید خود را برای این روز بزرگ و یک مبارزه ی بزرگ آماده کنند. [ چهارشنبه 89/6/10 ] [ 11:46 عصر ] [ خادم کوچک ]
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4) بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7) بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8) اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10) اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود.
با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. به عبارت روشنتر، شب قدر یکى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14)
پس شب قدر شبى است که:
1. قرآن در آن نازل شده است. 2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مىشود. 3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به کارهایى مىگردد.
بنابراین، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازهگیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است. این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مىباشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مىفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مىفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است. پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مىشود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است. 2. قرآن در شبى مبارک از شبهاى ماه مبارک رمضان نازل شده است. 3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد. 4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:
الف. نزول قرآن.
ب. هر امر حکیمى در آن شب مبارک جدا مىگردد.
اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مىشمارد: الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ). ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ). ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ). د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مىشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مىشوند. ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى بر مومنان شب زندهدار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ). و. شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازهگیرى در آن شب خاص است. مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مىکند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مىشود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى دربارهاش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مىگردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مىشود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15)
پىنوشتها:
1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 5، ص 246 و 247 . 2- همان، ص 248. 3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج12 ص 150 و 151. 4- همان، ج 19، ص 101. 5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52. 6- المحاسن البرقى، ج1، ص 244. 7- بحار الانوار، ج 5، ص 122. 8- المیزان، ج 19، ص 101 - 103 9- انسان و سرنوشت، ص 53 10- همان، ص 55 و 56 11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج1، ص 312 و 313 و 374 و 375 . 12- الکافى، کلینى، ج 4، ص 157 . 13- المراقبات، ملکى تبریزى، ص، 237 - 252 14- الکافى، ج1، ص 248 15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مبارکه قدر. منبع: ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى . [ چهارشنبه 89/6/10 ] [ 4:36 صبح ] [ خادم کوچک ]
1.مقدمه 2.کیفیت ولادت 3.دوران کودکی 4.بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) 5.حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص ) 6.حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت 7. حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص ) 8.غدیر خم 9. حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص ) 10.خلافت حضرت علی ( ع ) 11.شهادت امام علی ( ع ) مقدمه کیفیت ولادت بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص )
[ سه شنبه 89/6/9 ] [ 12:33 صبح ] [ خادم کوچک ]
آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان» مطرح گردیده است. [ دوشنبه 89/6/8 ] [ 4:27 صبح ] [ خادم کوچک ]
در این مطلب سخنان حکمت آموز امام مجتبی علیه السلام را در موضوعات مختلف ذکر می نماییم به امید آن که از این گوهرها نهایت استفاده را در جهت کسب فضایل اخلاقی و رد رذایل اخلاقی داشته باشیم. 1- قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قالعلیه السلام:" کظم الغیظ و ملک النفس." ( تحف العقول، ص 227) از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردبارى یعنى چه؟ فرمودند: بردبارى عبارت از فرو بردن خشم و اختیار نفس را داشتن . 2- قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قالعلیه السلام: اصطناع العشیرة؟ و حمل الجریرة. ( تحفالعقول، ص 227) از حضرت پرسیده شده بزرگوارى چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها. 3- قیل له علیه السلام: فما المروة؟ قالعلیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، و لین الکنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق، و التحبب الى الناس. ( تحفالعقول، ص 227) از امامعلیه السلام پرسیده شد که جوانمردى یعنى چه؟ فرمودند: جوانمردى عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و با نرمش برخورد نمودن و بررسى عملکرد خویش، و پرداخت حقوق و دوستى نمودن با مردم . 4- قیل له علیه السلام: فما الکرم؟ قالعلیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل المسئلة و اطعام الطعام فى المحل. از امام حسنعلیه السلام معناى کرامت و بزرگ منشى را پرسیدند؟ فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطى . 5- قال امام المجتبىعلیه السلام: اعلموا ان الله لم یخلقکم عبثا و لیس بتارککم سدى، کتب آجالکم و قسم بینکم معائشکم لیعرف کل ذى لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه فلن یصیبه. ( تحفالعقول، ص 234) امام علیه السلام فرمودند: «اى بندگان خدا» بدانید که خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و به حال خود رها ننموده، مدت عمرتان را نوشته، و روزى شما را بینتان تقسیم نموده تا هر خردمندى قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به او نمىرسد. 6- قال الامام المجتبى علیه السلام: قد کفاکم مؤونة الدنیا و فرغکم لعبادته و حثکم على الشکر وافترض علیکم الذکر واوصاکم بالتقوى. ( تحفالعقول، ص 234) امام مجتبىعلیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزى شما را بر عهده گرفته است، و شما را براى بندگى فراغت بخشیده و به شکرگزارى تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده و به پرهیزکارى توصیه فرموده است. 7- قال علیه السلام: والتقوى باب کل توبة و راس کل حکمة و شرف کل عمل. بالتقوى فاز من فاز من المتقین. ( تحفالعقول، ص 234) امام مجتبىعلیه السلام فرموده است: پرهیزکارى در بازگشت « به سوى خدا» و سر رشته هر حکمت، و شرافت هر کار است، وهر کس از پرهیزکاران به کامیابى رسید به وسیله تقوا بوده است. 8- قال امام المجتبىعلیه السلام: ما تشاور قوم الا هدوا الى رشدهم .( تحفالعقول، ص 236) امام مجتبىعلیه السلام فرمود: هیچ قومى مشورت نکرد مگر این که به ترقى و تکامل راه یافت. 9- قالعلیه السلام: انه قال فى تفسیر قوله « وقفوهم انهم مسئولون» انه لا یجاوز قدما عبد حتى یسئل عن اربع: عن شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه، و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. ( بحارالانوار، ج 44، ص12) امام حسن علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه « وقفوهم انهم مسئولون» فرمودهاند: به تحقیق « روز قیامت» هیچ بندهاى قدم از قدم برنمىدارد مگر این که نسبت به چهار چیز مورد بازجویى و پرسش قرار مىگیرد: الف- از جوانىاش که در چه راهى مصرف نموده است. ب- از عمرش که در چه کارى آن را به کار گرفته است. ج- از ثروتش که چگونه جمع و در چه راهى مصرف نموده است. د- از دوستى ما اهل بیت و خاندان پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم . 10- قالعلیه السلام: لو لم یبق لبنى امیة الا عجوز درداء، لبغت دین الله عوجا و هکذا قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم. (بحار، ج44، ص 43) جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر از بنىامیه « در روى زمین احدى نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانى، همان یک نفر دین خدا را به مسیر نادرستى خواهد کشاند. 11- قال الامام المجتبىعلیه السلام: اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک تموت غدا.( الحیاة، ج4، ص 62) امام حسنعلیه السلام فرمود: چنان براى دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زندهاى، و چنان براى آخرتت تلاش کن که گویى فردا مرگت فرا مىرسد. 12- قال: کان الحسن ابن علىعلیه السلام: اذا قام الى الصلاة لبس اجود ثیابه فقیل له: یابن رسول الله! لم تلبس اجود ثیابک؟! فقال علیه السلام: ان الله جمیل یحب الجمال فاتجمل لربى و هو یقول « خذوا زینتکم عند کل مسجد» فاحب ان البس اجود ثیابى. ( الحیاة، ج5، ص 66) راوى مىگوید: امام حسنعلیه السلام زمانى که نماز را برپا مىداشتند زیباترین لباس را مىپوشیدند، به حضرت عرض شد، اى پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس مىپوشى؟ حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائى را دوست مىدارد. پس خود را براى پروردگارم مىآرایم، چنانچه مىفرماید: « به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیباى خود را بپوشید» پس دوست دارم که بهترین لباسم را بپوشم. 13- قالعلیه السلام: ان اکیس الکیس التقى، و احمق الحمقالفجور. (الحیاة، ج1، ص 203) امام حسنعلیه السلام فرمود: زیرک ترین زیرک ها فرد با تقوا است، و احمقترین احمق ها شخص فاجر و فاسق است. 14- قالعلیه السلام: کونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدى فان ضوءالنهار بعضه اضوء من بعضها. ( کافى، ج1، ص 301) امام فرمودند: جایگاه هاى دانش و چراغ هاى درخشان هدایت باشید زیرا روشنى روز بعضى از بعضى دیگرش بیشتر است. 15- قال الحسن بن علىعلیه السلام: تاتى علماء شیعتنا القوامون بضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامة، والانوار تستطع من تیجانهم. ( محجة البیضاء، ج1، ص 33) امام حسنعلیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمایى به پا مىخیزند که ایستادگى افراد ضعیف از دوستان ما و آنها که ولایت ما را پذیرا شدهاند به واسطه آنها است و از تاجى که بر سر دارند نور مىدرخشد. 16- و کان الحسنعلیه السلام: اذا افرغ من وضوئه تغیر لونه فقیل له فى ذالک، فقالعلیه السلام: حق على من اراد ان یدخل على ذىالعرش ان یتغیر لونه. امام حسنعلیه السلام زمانى که وضویش پایان مىپذیرفت رنگ مبارکش تغییر مىنمود. در این باره از حضرت پرسیده شده «چرا رنگ شما تغییر مىنماید؟» فرمودند: کسى که مىخواهد وارد بارگاه «خدای متعال» گردد سزاوار است رنگش تغییرنماید. 17- «قال نعم: استعد لسفرک و حصل زادک قبل حلول اجلک. (منتهىالآمال، ج1، ص 436) مردى از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده سفر آخرت شو و زاد و توشه آن را پیش از رسیدن مرگ فراهم نما. 18- قال امام حسنعلیه السلام: ایها الناس انه من نصح لله و اخذ دلیلا هدى للتى هى اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده للحسنى . ( تحف العقول،ص227) امام حسنعلیه السلام فرمود: هان اى مردم، به تحقیق کسى که براى خدا پند دهد و سخن خدا را راهنماى خود قرار دهد به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد. 19- قال امام المجتبىعلیه السلام: بین الحق و الباطل اربع اصابع، ما رایت بعینیک فهو الحق و قد تسمع باذنیک باطلا کثیرا.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 105) امام حسنعلیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشم ببینى حق است و چه بسا که باطل زیادى را با گوش بشنوى. 20- قیل له علیه السلام ما الزهد؟ قالعلیه السلام: الرغبة فى التقوى والزهادة فى الدنیا. قیل: و ما الحلم؟ قال کظم الغیظ و ملکالنفس. قیل ما السداد؟ قال دفع المنکر بالمعروف. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 106) از حضرت امام حسن مجتبىعلیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟ فرمودند: میل به پرهیزکارى و بىمیلى نسبت به دنیا. باز پرسیده شد که حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالک خود شدن. باز پرسیده شد که سداد چیست؟ فرمودند: بدى را به وسیله خوبى برطرف نمودن. 21- قال الحسنعلیه السلام: لبعض ولده: یا بنى لا تواخ احدا تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضیت العشرة فاخه على اقالة العثرة و المواساة فى العسرة. ( تحفالعقول، ص 236) امام حسنعلیه السلام به یکى از فرزندانشان فرمودند: اى پسرم با احدى برادرى مکن تا آن که بدانى کجاها مىرود و از کجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و رفتارش را پسندیدى با او برادرى کن. به شرط این که رفتارت بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد. 22- قال امام حسنعلیه السلام: ان ابصر الابصار ما نفذ فى الخیرمذهبه و اسمع الاسماع ما وعى التذکیر و انتفع به اسلمالقلوب ما طهر من الشبهات.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 111) امام حسنعلیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشمها آن است که در طریق خیر نفوذ کند، و شنواترین گوشها آنست که پذیرندهتر باشد و سالمترین دل ها آن است که از شبهه پاک باشد. 23- قال علیه السلام: لا یغش العاقل من استنصحه. ( تحفالعقول، ص 239) امام حسنعلیه السلام فرمودند: خردمند کسى است که وقتى از او پند خواستند خیانت نکند. 24- قالعلیه السلام: اذا لقى احدکم اخاه فلیقبل موضع النور من جبهته. ( تحفالعقول، ص 239) امام حسنعلیه السلام فرمودند: هر گاه یکى از شما برادر خود را ملاقات کند، باید که جایگاه نور از پیشانى او را ببوسد. 25- قال امام المجتبىعلیه السلام: هلاک الناس فى ثلاث: الکبر،الحرص، الحسد. الکبر به هلاک الدین و به لعن ابلیس. الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 113) امام حسنعلیه السلام فرمود: نابودى مردم در سه چیز است: 1- بزرگ نمائى 2- افزون خواهى بسیار 3- حسد و رشک بردن. بزرگ نمائى که به وسیله آن دین نابود مىگردد و به واسطه آن شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص که به خاطر آن آدم از بهشت خارج شد، و رشک که سررشته همه بدى است و به واسطه آن قابیل هابیل را کشت. 26- قال امامالمجتبى علیه السلام: اوصیکم بتقوى الله و ادامة التفکر،فان التفکر ابو کل خیر و امه. (از هر معصوم چهل حدیث، ص114) امام حسنعلیه السلام فرمود: شما را به پرهیزکارى و ترس از خدا و ادامه تفکر و اندیشه سفارش مىکنم زیرا تفکر و اندیشه سرچشمه همه خوبی ها است. 27- قال امام المجتبىعلیه السلام: غسل الیدین قبل الطعام ینفى الفقر و بعده ینفى الهم. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114) امام حسنعلیه السلام فرمود: شستن دست ها پیش از غذا فقر رامىزداید و بعد از آن اندوه را برطرف مىسازد. 28- قالعلیه السلام: صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوک. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114) امام حسن مجتبىعلیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما که دوست دارى با تو رفتار کنند. 29- قالعلیه السلام: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له و لاحیاء لمن لا دین له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 115) کسى که عقل ندارد ادب ندارد، و کسى که همت ندارد جوانمردى ندارد و کسى که حیا ندارد دین ندارد. 30- قال امام المجتبى علیه السلام: علم الناس علمک و تعلم علم غیرک. (از هر معصوم چهل حدیث ، ص 116) امام حسنعلیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر. 31- قالعلیه السلام: لا غنى اکبر من العقل ولا فقر مثل الجهل ولا وحشة اشد من العجب ولا عیش الذ من حسن الخلق. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 116) امام حسن مجتبىعلیه السلام فرمود: هیچ بىنیازى برتر از عقل نیست و هیچ نیازمندى هم مثل نادانى نیست و هیچ وحشتى بدتر از خودپسندى نیست، و هیچ عیشى لذت بخش ترازاخلاق نیکو نیست. 32- قالعلیه السلام: قیدوا العلم بالکتاب. امام حسنعلیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار کنید. 33- قالعلیه السلام: من بدء بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه.( چهل حدیث از هر معصوم، ص 117) امام حسنعلیه السلام فرمود:هرکس قبل از سلام سخن گفت جوابش را ندهید. 34- تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاکتبوه و ضعوه فى بیوتکم. (از هر معصوم چهلحدیث، ص 118) دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و در خانههایتان نگهدارى نمائید . 35- قالعلیه السلام: الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السؤال من اکبر السؤدد. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 117) امام حسنعلیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگى است. 36- قالعلیه السلام: من عبد الله، عبد الله له کل شىء. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118) امام حسنعلیه السلام فرمود: کسى که خدا را بندگى نماید، خداوند هم همه چیز را فرمانبردار او گرداند. 37- قالعلیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا ان یدعوالله فیستجاب له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118) امام حسنعلیه السلام فرمود: کسى که در دلش جز خشنودى خدا خطور نکند، چون دعا کند؛ من ضامنم که دعایش مستجاب گردد.38- قیل له فما النجدة؟ قالعلیه السلام: الذب عن الجار و الصبر فى المواطن و الاقدام عند الکریهة. ( تحفالعقول، ص 227)از حضرت امام مجتبىعلیه السلام پرسیده شد نیرومندى چیست؟ فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایدارى در نبرد، و ایستادگى هنگام سختى. 39- قیل له فما الفقر؟ قالعلیه السلام: شره النفس الى کل شىء. ( تحفالعقول، ص 228) از حضرت پرسیده شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندى به هر چیزى. 40- قیل له:فما الغنى؟ قالعلیه السلام: رضاالنفس بما قسم لها و ان قل. ( تحفالعقول، ص 228) از امام مجتبى معناى فقر پرسیده شد، فرمود: خشنود بودن انسان به مقدارى که خدا روزى او نموده هر چند کم باشد.
[ پنج شنبه 89/6/4 ] [ 6:42 صبح ] [ خادم کوچک ]
ولادت<\/h1>
تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: « خدایت سلام میرساند و میگوید چون علی برای تو همانند هارون برای موسی است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون علیه السلام یعنی شبّر قرار ده!» رسول خدا فرمود: « زبان من عربی است و شبّر، عبری است.» جبرئیل گفت: « شبّر در زبان عرب به معنای« حسن» است.» به این ترتیب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنیهی آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترین القابش« سیّد» و «سبط» و «تقی» است. نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفتهاند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمویشان، سپردند تا او را از شیری که به خاطر زایمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شیر دهد. بعدها نیز رسول خدا برای امام حسن، ادعیهی عافیت و حرزهای مخصوص چشمزخم را خواندند. ذکر امام در قرآن رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم : امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد، ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفادههای علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوهاش را در کارهای بزرگی همانند بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت میداده است. رسول خدا دربارهی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام بعدها به مناسبتهای مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت الهی خویش سود جست. <\/h1> |
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |