«مردان و زنان با ایمان، ولی (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف و نهی از منکر می کنند؛ نماز را بر پا می دارند؛ و زکات را می پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت می کنند؛ بزودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرار می دهد؛ خداوند توانا و حکیم است.» 1
یکی از بهترین جلوه های اخلاق اجتماعی در اسلام، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. اقتضای این اصل این است که «هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسندی و آنچه را که خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسندی»؛ یعنی اینکه انسان در انجام معروف و عمل به آن خودخواه و خوبین نباشد؛ خوبیها و فضایل را فقط برای خود نخواهد و دوری و اجتناب از زشتیها را اختصاصی نکند، بلکه بکوشد تا خوبیها را در سطح جامعه و جهان گسترش دهد و زشتیها و بدیها را، درهر جایی که می بیند، پاک کند.
امر به معروف و نهی از منکر، بهترین و زیباترین نشانه اهتمام به امور خلق و توجه به مسایل مسلمانان است. امر به معروف و نهی از منکر، یعنی در برابر دیگران احساس مسئولیت کردن؛ یعنی دغدغه هدایت و ارشاد دیگران را داشتن؛ یعنی هنگام یکه می بینیم دیگران در حال افتادن در چاه ضلالت و شقاوت اند، ساکت و خاموش ننشینیم. امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس مسئولیت در برابر حقیقت.
مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» از کلیدی ترین و اساسی ترین مسایل اسلامی است و علت برتری امت اسلامی بر سایر امتها عمل به همین فریضه دانسته شده است؛ «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله.»
اهمیت فریضه « امر به معروف و نهی از منکر »
در اهمیت فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» باید گفت که انجام این فریضه موجب برتری یک فرد نسبت به فردی دیگر می شود؛ کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، نزد خداوند، شریف تر و عزیزتر از کسانی اند که این به دو عمل نمی کنند.
روزی شخصی از پیامبر اکرم (ص) پرسید: «یا رسول الله بهترین مردم چه کسی است؟» آن حضرت در پاسخ فرمود: «امرهم بالمعروف و انهاهم عن المنکر و اتقاهم الله و ارضاهم؛ کسی که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر می کند و کسی که از همه بیشتر تقوای خداوند را دارد و نسبت به مشیت او راضی تر از دیگران است.»
در اهمیت فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» همین بس که امیرالمومنین حضرت علی (ع)، مهم ترین دلیل پذیرش خلافت راه پس از قتل عثمان، امر به معروف و نهی از منکر دانست و امام حسین (ع) علت اصلی قیام خود را اقامه امر به معروف و نهی از منکر معرفی می کند.
امام باقر (ع) در اهمیت انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر می فرماید:
« به درستی که امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و شیوه صالحان است، وظیفه واجبی است که به وسیله آن سایر واجبات برپا می شود، راهها امنیت پیدا می کنند و درآمدها حلال می شوند و مظالم (حقوقی که به ظلم گرفته شده اند) بازگردانده می شوند و زمین آباد می گردد و از دشمنان انتقام گرفته می شود و کارها رو به راه می گردد.»2
امام علی (ع) درباره جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در میان سایر احکام و دستورات دینی می فرماید:
« و همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطره ای است در برابر دریای پر موج پهناور … و فاضل تر از همه اینها سخن عدلی است که پیش روی حاکمی ستمکار گویند.»
آن حضرت همچنین در نامه سراسر حکمت خود به فرزندش امام حسن (ع) می فرماید:
«به کار نیک امر کن و خود را در شمار نیکوکاران درآر. به دست و زبان، کار ناپسند را زشت شمار. از آن که کار ناپسند کند با کوشش خود را دور بدار. در راه خدا بکوش، چنان که شاید. و از سرزنش ملامت گرانت بیمی نیاید. »
یک نکته مهم ؛ امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است
یک نکته مهم که ذکر آن در اینجا ضروری است این است که فریضه امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است؛ یعنی بر خلاف برخی دیگر از احکام دینی و اخلاقی که ممکن است در شرایط خاصی قابلیت اجرا را نداشته باشد، این فریضه در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی تعطیل بردار نیست و از هر جهت عمومیت و اطلاق دارد. چرا که
اولا: همه مسلمانان، از زن و مرد و کوچک و بزرگ، مشمول این حکم هستند. یعنی این وظیفه مربوط به فرد یا گروه خاصی نیست؛ بلکه وظیفه ای است که بر عهده همه افراد جامعه است. در حقیقت یک نوع نظارت عمومی و همگانی و ملی است.
ثانیاً: این حکم در همه زمانها قابل اجرا است؛ با توجه به مراتب و مراحل مختلفی که امر به معروف و نهی از منکر دارد؛ یعنی مرحله قلبی، گفتاری و عملی، روشن است که هیچ قدرتی در هیچ زمانی نمی تواند از امر به معروف و نهی از منکر قلبی جلوگیری کند.
ثالثاً: این فریضه نسبت به همه افراد نیز قابل اجرا است؛ یعنی ارشاد به خوبیها و انتقاد از بدیها، صرفاً متوجه فرد یا افراد خاصی نیست؛ بلکه همه افراد جامعه را به یکسان در بر می گیرد.
رابعاً: همه احکام و مسایل شرعی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی را شامل می شود؛ از مسایل فردی و فرعی گرفته تا مسایل اجتماعی و کلی.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر
انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارای شرایطی است که به چند مورد اشاره می کنیم.
1- شناخت معروف و منکر
یکی از مهمترین و روشن ترین شرایط امر به معروف و نهی از منکر، «شناخت معروف و منکر» است؛ نیک می دانیم که کسی که معروف و منکر را نشناسد، نمی تواند به معروف امر و از منکر نهی کند.
2- احتمال تاثیر
دومین شرط امر به معروف و نهی از منکر، «احتمال تاثیر» است که این شرط شامل امر به معروف و نهی از منکر قلبی نمی شود بلکه مربوط به مرحله زبانی و عملی امر به معروف و نهی از منکر است.
اگر در جایی احتمال تاثیر ندهیم در آن صورت جایی برای اجرای این فریضه نخواهد بود زیرا هدف اصلی این فریضه، تحقق معروف ها و جلوگیری از وقوع منکرها یا رفع آنها است.
3- اصرار بر انجام منکرات و نادیده گرفته معروف ها
در انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر باید به سراغ کسی برویم که بر انجام منکرات اصرار دارد و معروف ها را نادیده می گیرد و اگر فردی یا سازمانی خودش متوجه خطا و اشتباه خویش شده و درصدد اصلاح برآمده باشد، در این صورت جایی برای امرو به معروف و نهی از منکر باقی نمی ماند و در حقیقت آن افراد خودشان را امر به معروف کرده اند و نیازی به امر دیگران ندارند.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه و مرحله دارد؛ مرتبه قلبی، مرتبه زبانی و مرتبه عملی.
منظور از «مرتبه قلبی» این است که انسان در درون خویش از منکر نفرت داشته و معروف را دوست بدارد. منظور از «مرتبه زبانی» این است که به هنگام مشاهده منکر، صرفاً نباید به ناخشنودی قلبی و درونی اکتفا شود، بلکه باید این ناخشنودی خود را به زبان نیز آورده، اعتراض و ناخشنودی خود را نسبت به منکر به گوش فرد برسانیم.
مرتبه ایده ال و نهایی امر به معروف و نهی از منکر، مرتبه عملی آن است که باید برای انجام آن دست به عمل بزنیم؛ یعنی اگر مراتب و مراحل قبلی ناکافی و ناکارآمد بود، باید دست به اقدام زده، عملاً برای برچیده شدن منکر و تحقق معروف وارد میدان شویم؛ بیشتر فقها این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه حکومت اسلامی دانسته اند و نه وظیفه تک تک افراد.
راههای اجرای امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر به دو شکل قابل اجرا است؛ نخست به شکل مبارزه «ایجابی» و مثبت و دوم در قالب مبارزه «سلبی» یا منفی.
مبارزه مثبت به این صورت است که وقتی با منکری مواجه می شویم، با قاطعیت و جدیت تمام در مقابل آن ایستاده و در حد توانایی خویش از وقوع یا تکرار آن جلوگیری نماییم؛ البته باید توجه داشت که قاطعیت و جدیت به معنای تندی و خشونت نیست، بلکه می توان و می باید با نرمی و مهربانی و از سر دلسوزی و با تسلط کامل بر اعصاب با منکرات برخورد کرد و به معروف امر نمود.
اصولاً امر و نهی هنگامی تاثیرگذار است که همراه با همدلی و مدارا با مرتکب منکر و تارک معروف باشد؛ به عبارت دیگر، بیزاری و نفرت از منکر نباید به بیزاری و نفرت از مرتکب منکر تبدیل شود.
حضرت امام خمینی (ره) در این باره می فرمایند:
« در باب امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهمات همین رفق نمودن و مدارا کردن است. ممکن است اگر انسان مرتکب معصیت یا تارکی واجبی را با شدت و عنف بخواهد جلوگیری کند، کارش از معصیت کوچک به معاصی بزرگ یا به رده و کفر منتهی شود؛ در ذائقه انسان امر و نهی تلخ و ناگوار است و غضب و عصبیت را تحریک می کند. امر به معروف و نهی از منکر باید این تلخی و ناگواری را با شیرینی بیان و رفق و مدارا و حسن خلق، جبران کند تا کلامش اثر کند و دل سخت معصیت کار را نرم و رام نماید.»3
مبارزه مثبت دارای مراحل بالاتر و جدی تری هم هست که بر عهده حکومت اسلامی است. تعزیر، زندان، اعدام و امثال آن را می توان از مصادیق مبارزه مثبت با منکران به حساب آورد که اجرای آنها از وظایف دولت و حکومت اسلامی است و نه افراد عادی و معمولی.
شکل دوم اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، مبارزه «سلبی» یا منفی است؛ در جایی که تذکرات و توصیه های گفتاری و برخوردهای عملی، در آن حدی که بر عهده مردم عادی است، تاثیری در جلوگیری از منکرات نداشت، می توان از راه مبارزه منفی وارد شد و آن به این صورت است که مثلاً از نشست و برخاست با مرتکبان گناه و تارکان واجبات پرهیز کرده، دوستی و رفاقت خود را با آنها قطع کنیم.
برای آنکه بهتر با شکل دوم اجرای امر به معروف و نهی از منکر آشنا گردیم، به یک نمونه عملی آن در تاریخ صدر اسلام اشاره می کنیم:
سه نفر از اصحاب پیامبر اکرم به نام های کعب بن مالک، مراره بن ربیع و هلال بن امیه ، به بهانه هایی واهی و غیرواقعی، از همراهی پیامبر در جنگ تبوک خودداری کردند. پس از برگشت پیامبر از جنگ، به استقبال پیامبر رفتند و سلام کردند؛ اما پیامبر پاسخ سلام آنان را نداد. سپس به نزد سایر مسلمانان رفتند و هیچ کس حاضر نشد که حتی سلام آنان را پاسخ گوید. ناراحت و غمگین به خانه بازگشتند، همسران و فرزندان آنان نیز به پیامبر و سایر اصحاب آن حضرت تاسی کرده، از هم کلام شدن با آنان خودداری نمودند. حتی همسران آنان به نزد پیامبر آمده، از آن حضرت کسب تکلیف کردند که آیا لازم است از شوهران خود جدا شوند. پیامبر فرمود: نه؛ طلاق لازم نیست؛ اما از نزدیک شدن به آن بپرهیزید. اینان که زمین مدینه با آن همه وسعتش برایشان تنگ می نمود تصمیم گرفتند به کوههای اطراف مدینه رفته و تا زمانی که توبه آنان پذیرفته نشود و از سوی جامعه اسلامی مورد پذیرش قرار نگیرند، از کوه پایین نیایند. به هر حال روزهای زیادی به همین صورت سپری شد، اما وضعیت هیچ تغییری نکرد. تصمیم گرفتند خودشان هم با یکدیگر سخن نگویند. پس از آن هر کدام به گوشه ای از کوه رفتند و آن قدر گریه کردند تا آن که بالاخره پس از سه روز که از این وضعیت گذشت، این آیه بر پیامبر نازل شد:
«و آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) بازماندند، ( و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ شد؛ (حتی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی یافتند؛ ( در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست؛ سپس خدا رحتمش را شامل حال آنان نمود. ( و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.4
پاورقی ها:
1- سوره توبه/ آیه 71
2- وسائل الشیعه / جلد 16
3- امام خمینی (ره) ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 317
4- سوره توبه / آیه 118
منبع:
آیین زندگی (اخلاق کاربردی)، احمد حسین شریفی، تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم: دفتر نشر معارف، 1384